........
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همه آنچه را که می دانی بر زبان میاور که همین در نادانی تو بس باشد . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----43115---
بازدید امروز: ----9-----
بازدید دیروز: ----29-----
دانش آموختگان گیاهی 84 تنکابن

 
نویسنده: منانی
جمعه 89/2/10 ساعت 11:46 عصر

سلامی مجدد

دوستان زمان ثبت نام یادتان هست ؟

چه شور و حالی بود و چه تکاپویی برای تمام شدن مراحل ثبت نام با اون نقشه ای همراه نام نویسی به همه مون دادند ، یادتونه چطور وارسی میکردیم که زودتر مکان های مورد نظر را پیدا کنیم ، بازم چون نمیدونستیم میپرسیدم که بعد این امضاء کجای باید بریم ، وای که شورو حلی بود من که گاهی اوقات به آرشیو خاطراتم میرو و کتابچه افکارم را با دقت نگاه میکنم هیچ یک از روزهای دانشگاه از خاطرم فراموش نمیشه .

آخ که شب اول چه شبی بود ...... یادش بخیر .خوب طبیعی بود هم خونه ای تو که از قبل نمیشناسی ، اونم تو شهر غریب .

من هر می پرسید اون بنده خدا خیلی سرد جواب میداد ، خوب من تا کی میتونستم سوال کنم . چشمتون روز بد نبینه ساعت 7 غروب خوابیدیم .

ساعت 12 دیگه خوابمون نمیگرفت واییییییییییییییی تا خود صبح منو این دوستم بیدار بودیم ، چند دفعه چای دم کردم اما این دوست مون اهل چایی نبود و من تا ته قوری چایی هارو خوردم .

شما چطور بود اولین روز ورودتون ؟

تاز این داستان او روز خیلی بیشتره باشه که به فرصت مینویسم ارسال میکنم .

 

آرزوی سلامتی همه شما دوستان خوب .



  • کلمات کلیدی : تنکابن، 84، انجمن، زیست، گساهی، خاطره، شب اول
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • یادگاری
    زنــــــــــدگـــــــــی
    خاطرات دوست داشتنی
    زنگ تفریح :
    بخونید و حال کنید - اینم شوخی های دانشجویی ...
    خداوندا شکرت
    شعری زیبا از شهریار
    بمان ای دوست
    یاد دوستان
    یاد دوستان
    [عناوین آرشیوشده]
     
    ........................... ..............................