........
![]() |
![]() |
همه می پرسند چیست در زمزمه ی مبهم آه
چیست در همه همه ی دلکش غم
چیست در بازی آن ابر سفید روی این آبی آرام بلند
که تورا می برد اینگونه به ژرفای خیال
جای مهتاب به تاریکیه شبها تو بتاب تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند
من همین یک نفس
از جرعه جانم
باقیست
ای خدای من
ای خدای من
آخرین جرعه ی این جام تهی را
تو بنوش تو بنوش
تو بنوش
![]() |
![]() |